مقاله انسان واقعیت گمشده زمانه

 انسان واقعیت گمشده زمانه

ما انسانها وقتی تنها میشویم به فکر فرو می بریم ! که براستی دین مهم است یا انسانیت ؟ اینهمه دعوا بر سر چیست ؟ ما همه آدمیم ما همه انسانیم . مهم اینه که خوب باشیم حالا از هر دین و فرقه ای . دین زیباست ولی بشرط آنکه اول انسان باشی . وگرنه همان دین می شود افیون . همه ادیان خوبند چون همه را خدا خواسته . خدا چیز بد خلق نمی کند چون داناست .ما آدمها از مخلوقات خداوند سواستفاده میکنیم و بنفع خود بهره برداری میکنیم . بهتراست اول درس انسانیت و آزادگی بیاموزیم سپس نوع دینمان را مشخص کنیم برای رسیدن به کمال .

خداوند همه ادیان را برای بشر به ارمغان آورد تا قومهای مختلف را به یک هدف برساند . ولی ما هدف را گم کردیم و به منافع خویش دل سپردیم و برای رسیدن به امیال شیطانی خود دین را آویزه همه کارهای ناشایست خود کردیم و با قلدری با رفتارهای کریح به اسم دین راهمان را پیش بردیم . تا جائیکه امروزه عده ای قلدر که در راس حکومتها هستند اعلام میکنند چون خدا خواسته ما هم به قدرت رسیده ایم . در صورتیکه خداوند ۱۲۴۰۰۰ پیامبر برای راهنمایی انسان روانه این دنیای پر رمز و راز کرد تا آدماش راه درست را بیاموزند و به کسی جزء خدا اقتدا نکنند . مثل روز روشن است که ما داریم به بیراهه می رویم وگرنه این همه ظلم و جور را شاهد نبودیم . ما باید خودمان به فکر رسیدن به کمال باشیم نه با استفاده از فکر گمراهان . بقولی اگر دیگران طبیب بودند درد خویش دوا می کردند .

خداوند خود نور انسانیت را در دل بندگانش روشن میکند و نیازی به زور و اسلحه و تهدید و زندان نیست . ما یا باید خدا را قبول داشته باشیم یا نه ! چطور است وقتی کار خوب میکنیم آنرا به خود نسبت می دهیم و زمانیکه کار بد انجام می دهیم میگوئیم خدا خواسته و کسی حق ندارد در مورد آن صحبت کند . به هزار و یک دلیل ما حق نداریم برای بندگان خدا راه و روش تعیین کنیم . زیرا هیچکس را بجای شخصی دیگر مجازات نمی کنند . کسانی که با این مسئله کنار می آیند راحت تر زندگی می کنند و آنهائیکه ذاتاْ در حال مبارزه با خدا هستند ولی دائم بر زبان از راه خدا صحبت می رانند همیشه در این فکرند که چگونه همه کارهای پلیدشان را با نام دین و خدا آغشته کنند .

بنظر من اول و آخر هر چیز خداست . اگر خدا را قبول کنیم رستگار می شویم در غیر اینصورت به سرنوشت هیتلر و صدام و ... دچار می شویم که اینهمه کشتند و غارت کردند به اسم دین و خدا ولی عاقبت هیچی نصیب خود و یارانشان نشد .

جمله آخر بگویم و قضاوت با خود شما "فاحشه تن خود می فروشد و ما او را سرزنش می کنیم ولی کسانیکه دین و وطن و اعتبار و خدا را می فروشند پس چه می شود !... "

آیا برای رسیدن به خدا باید اینهمه بی عدالتی بشود اینهمه خون ریخته شود براستی برای رسیدن به کدامین خدا اینهمه باید کج رفتاری کرد اون چه خدایی است که میگوید برای رسیدن به من ظلم کنید تهدید کنید روایت دروغ بگوئید ...

اون خدایی که ما میشناسیم با این روشها بیگانه است . خدا آنقدر مهربان است که به بدترین آدمها هم فرصت بازسازی می دهد .

تاریخ همیشه در حال تکرار است و فقط آدمهای آن تغییر می کنند . تا کنون چندین و چندین بار روش های متفاوت مذهبی توسط آدمهای هر زمان تکرار شده و جالب اینجاست هر دفعه همان نتیجه بدست آمده و جالبتر اینکه هر کسی روش خودش را از همه بهتر و متفاوت تر اعلام میکند . واقعاْ همه این مسائل جای سوال دارد که چرا ما باید دور خودمان بچرخیم در حالیکه واضح و روشن است که اصل موضوع خداست . آنقدر پست و مقام و ثروت چشم ما را کور کرده که برای رسیدن به قدرت دست به روشها و آئین های مذهبی جدید می زنیم . و تا جائیکه می توانیم به آن رنگ و لعاب می دهیم تا پیروان بیشتری جذب شوند و پایه های قدرتمان محکمتر شود .

وقتی به فکر فرو می رویم می بینیم که آیا واقعاْ اینهمه رنگ و لعاب لازم است ؟ آیا ...

هر چه به دور و برم نگاه می کنم منظورم کل جهان است . می بینم هرکسی به یک روشی مشغول عبادت است . با خود می پرسم که آیا خداوند هدفش از این همه ادیان الهی اتحاد دلها بوده یا گسستن دلها . با این حال بهتر است که هر کس به روش خودش خدا را بپرستد . خدا خودش بهتر می داند که چه خوب است و چه بد . فقط این وسط یک عده دنیا را بازیچه دست خودشان کرده اند و بنام دین به دنبال مقاصد شوم خودشان هستند .

انتخاب با خود شماست ! ...